میگوید بی چاره هستیم 😭
از خانقاه تا شهر به دنبال روزی حلال
ای کاش عروسی نمی کردم
تعجب فقرا به ارزانی برنج سیله اول
خانه نو زندگی نو
ده هزار افغانی یک کلاه به فروش رسید 🫢👈
کودک وطن ما که بار کَشی می کرد، یکباره مالک تجارت کوچک شد .
مرغهای تخمی را می فروخت تا برای مادرش دوا بخرد.
رفیق نیمه راه
ما را از هوتل کشید!!!
هدیه لبخند برای مردمان غوربند
سفر عایشه جان به 👈
یک انتخاب دو جایزه
صدقه رد بلا
خانه آخرت روشن می شود ان شاألله !
لبخند مصطفی در قله کوه🗻
این بار مجبور نخواهد شد که کار کند.
یک تک تک، یک لبخند!